قوانينِ مقدارِ ثابت

از دوران دانشگاه بياد داريم که يک قانون نانوشته بنام «قانون مقدار ثابت» در مورد اساتيد دانشگاه وجود دارد که دانشجويان سينه به سينه آنرا به نسلهای بعدی دانشجويان انتقال می دهند و آن اين قانون است که : « هميشه ميزان حساسيت يک استاد به حضور و غياب دانشجويان + سواد استاد=مقداری ثابت.» حال با تعميم اين قانون به جامعه ايران و مخصوصا ايران بعد از انتخابات 88 می توان به مجموعه ای از اين قوانين مقدار ثابت رسيد.
1-ميزان درستی يک خبر + ميزان شدت تاييد آن خبر از سوی مسئولين حکومت = مقداری ثابت.
2- ميزان نادرستی يک خبر + ميزان شدت تکذيب آن خبر از سوی مسئولين حکومت = مقداری ثابت.
3-ميزان کارآمدی يک فرد + ميزان وابستگی آن فرد به حکومت = مقداری ثابت.
4-اندازه پينه بر روی پيشانی يک فرد + ميزان پايبندی آن فرد به اخلاقيات = مقداری ثابت.
5-ميزان افراطی گری يک بسيجي + ميزان رفتار های عقلانی او = مقداری ثابت.
6-ميزان بصيرت يک فرد + ميزان آگاهی های اجتماعی او = مقداری ثابت.
(منظور از بصيرت ، تعريف حکومتی بصيرت است.)
7-ميزان صداقت يک فرد مسئول + ميزان استفاده او از کلمات دين ، ولايت فقيه ، اسلام = مقداری ثابت.
آيا شما نيز مصاديق ديگر اينگونه قوانين مقدار ثابت را می شناسيد؟

استدلال آغا!


معظم له چند روز پيش با دست اندر کاران راهپيمايي 9 دی ديدار داشتند و در آن ديدار ، نام هر يک از اين دست اندرکاران خوانده می شد و ايشان به نزد معظم له می آمدند و خوش و بشی می کردند و سپس معظم له تعداد فرزندانش را می پرسيد و به تعداد فرزندان هر فرد به او سانديس متبرک می داد تا از طرف معظم له به رسم هديه به فرزندان خود بدهد.هر کس تعداد فرزندان خود را می گفت و به دستور معظم له ، مسئول بيت نيز به همان تعداد سانديس متبرک به او می داد.تا اينکه يکي از بسيجيان زرنگ ، وقتی معظم له از تعداد فرزندانش پرسيد ، ايشان هم بلافاصله گفت من 25000 بچه دارم.(دقت کنيد بيست و پنج هزار بچه).
همه حضار تعجب کردند ولی معظم له به مسئول بيت رو کرد و به او گفت به همين تعداد به ايشان سانديس متبرک بدهيد.مسئول بيت هم با توجه به اينکه اين مساله حکم حکومتی است ، همان تعداد سانديس را به آن فرد داد و با خود فکر کرد که حتما در پشت اين عمل معظم له ، حکمتی پنهان است.وقتی که جلسه تمام شد ، مسئول بيت خود را به معظم له رساند و از آن مورد خاص پرسيد که اين فرد اين همه سانديس را برای چه می خواست؟معظم له گفت خوب برای فرزندانش ، مثل بقيه. مسئول بيت گفت ولی آخر او اين تعداد فرزند نداشت و دروغ گفت و تقلب کرد و ايشان فرد متقلبی بود.ناگهان معظم له برآشفت و اينگونه استدلال کرد که آخر دروغ و تقلب کجا بود؟ اگر می گفت 10 تا بچه دارم ، 11 تا بچه دارم ، 12 تا بچه دارم ، ممکن بود بنده باور کنم که دروغ می گويد.آخر 25000 هزار تا را که نمی تواند دروغ بگويد؟ بنده خودم در جريان بچه و بچه داری هستم ، امکان ندارد کسی بتواند رقمی در حدود 25000 بچه را تقلب کند و در باره آن دروغ بگويد.
مسئول بيت و ديگر حضار از استدلال معظم له راضی نشدند ولی برای اينکه در شمار «خواص بی بصيرت» و «فتنه گران» به حساب نيايند و آب در آسياب دشمن نريزند و دشمنان را اميدوار نکنند ، همگی اين صحبت را تاييد کردند.و حتی تعدادی از آنها ، آيه و حديثی پيدا کردند مبنی بر اينکه در احاديث بشارت آمدن فردی با  25000 هزار بچه وجود دارد.و عده ای ديگر نيز شروع به تعريف خوابهايي کردند که بزرگان به خوابشان آمده اند و اين داستان را برای آنها در خواب گفته اند.آن بسيجی زرنگ نيز در بين حضار همه را مسخره می کرد و از اينکه 25000 سانديس را يکجا به خانه می برد و با اينکه همه می دانستند ، دروغ می گويد ولی کسی جرات نداشت به او حرفی بزند ، بر خود می باليد.
پ.ن.1 : يکی از استدلال معظم له برای اثبات دروغ بودن تقلب در انتخابات ، ميزان تقلب بود.معظم له تا ميزان يک تا دو ميليون تقلب را قبول می کرد ولی 11 ميليون را می گفت امکان ندارد.
پ.ن.2:گاهی اوقات کودتاچيان يادشان میرود که راهپيمايي 9 دی خودجوش بوده است و شروع می کنند به برگزاری مراسم تقديرو تجليل از دست اندرکاران اين راهپيمايي.حالا حساب کنيد يک روز موسوی و کروبی بخواهند از دست اندرکاران را هپيمايي 25 خرداد تجليل کنند! اصلا امکان دارد؟ تمام آن جمعيت چندين ميليونی حاضر در راهپيمايي را بايد مورد تجليل قرار دهند؟ آيا امکان دارد؟اين است فرق راهپيمايي خودجوش و حکومتی.راهپيمايي خودجوش واقعا دست اندرکار ندارد ، چون تمام افراد شرکت کننده دست اندرکار بوده اند.